OK
farhangohonar-ir

موسیقی فیلم


هزاردستان





هزاردستان کاری از علی حاتمی است که در سال ۱۳۵۸ به صورت مجموعهٔ تلویزیونی برای تلویزیون ایران ساخته شد . پروژهٔ هزاردستان بعد از ۸ سال تمام شد. طرح اولیه این فیلم در سال ۵۴ با عنوان «جادهٔ ابریشم» و با حضور شخصیت‌هایی مثل مدرس، میرزا کوچک و رضاخان به ذهن حاتمی آمد و بعد از تغییرات اساسی که ماهیت کار را عوض کرد .

مرتضی حنانه مقامی بالاتر از آن داشت که فقط آهنگساز فیلم باشد. لذا از حرفه­ی سینمایی خود همیشه به تحقیر و استحقاف یاد می­کرد و نتیجه­اش این شد که در موسیقی فیلم ، چنان که درخور مقام اوست ، ندرخشد. اما براستی موسیقی فرار از تله با هر معیاری بهترین است. او برای این کار پنج کیلو کاغذ مصرف کرد تا نت پارتیتور را بنویسد!

جلال مقدم ، که یکی از قطعات مشهور حنانه را با عنوان "روندوکاپرچیوزا-قطعه­ای برای ارکستر و دو پیانو" ششنیده بود ، به حنانه گفت فرار از تله را براساس همین موسیقی ساختم. سپس استاد دست به کار شد و به پاس احترامی که برای جلال مقدم قائل بود ، آنچه را که در توش و توان داشت به ظهور رساند. پارت کوبی این اثر ( که بر عهده استاد فریدون ناصری بود) چنان عالی اجرا شد ، که حتی برکوبی­های موسیقی تپلی نیز برتری یافت. میتوان گفت که خود استاد نیز ، نتوانست بعدها در موسیقی فیلم ، به حد بالایی که خود به عنوان رکورد ، در سینمای ایران پی گذاشته بود ، دست پیدا کند.

مرتضی حنانه )زاده ۱۱ اسفند ۱۳۰۱ در تهران درگذشته ۲۴ مهر ۱۳۶۸ در تهران ( موسیقی‌دان و آهنگساز ایرانی بود .

پدرش مهندس محمّد حنانه، مؤسس دبیرستان ایرانشهر بود. پس از پایان دورهٔ ابتدایی، به اصرار پدر در هنرستان موسیقی ملی به تحصیل مشغول شد. در آن زمان، هنرستان موسیقی ده نفر از موسیقی‌دانان را از چکسلواکی برای آموزش به هنرآموزان هنرستان استخدام کرده بود که مرتضی حنانه آموختن هورن (کر ) را زیر نظر رودولف اوربانتس آغاز نمود .وی بعدها به عنوان نوازنده هورن اول ارکستر سمفونیک تهران شناخته شد .

در سال‌های پایانی دهه چهل با انحلال ارکستر فارابی و با توجّه به تجربه‌های سینمایی که در ایتالیا اندوخته بود به موسیقی فیلم روی آورد و با آفریده‌های خود توفیق بسیاری از فیلم‌های متوسط را نیز تضمین کرد .

او از جمله برای فیلم‌های «فرار از تله » ، «گُرگ بیزار » ، «قصّه ماهان » ، «سلام سرزمین من » ، «موج»، «گلیم» و «تیرباران» موسیقی نوشته است. موسیقی سریال‌های تلویزیونی «هزاردستان » از کارهای اوست که آن را بر اساس پیش‌درآمدی در اصفهان از مرتضی نی‌داوود نوشته‌است . وی هزاردستان را در هفت قسمت نوشته و از نظر رنگارنگی تم‌ها، اثری بسیار پُرمایه است. این موسیقی مردمی‌ترین کار حنانه به‌شمار می‌آید و حال و هوای تهران سال ۱۳۲۰ را به‌خوبی منتقل می‌کند .امپرومپتوی راگیا، لالایی و قطعه‌ای بر روی شعری از نیما یوشیج، از آخرین کارهای او به شمار می‌رود .

وی در جشنواره شیراز قطعه «کاکوتی» را با ارکستر مجلسی تلویزیون اجراء کرد که موفّق به دریافت جایزهٔ «گراند مانسیون اسپسیال» گشت. در جشنواره دوّم نیز، قطعه «کاپریس برای پیانو و ارکستر » او به رهبری فرهاد مشکوة اجراء شد و سال ۱۳۵۰ موفق به دریافت جایزه بهترین آهنگ‌ساز برای فیلم فرار از تله به کارگردانی جلال مقدم می‌شود .

اثر «کاپریس برای پیانو و ارکستر» مهمترین اثر مرتضی حنانه است که در طول سی سال و بر مبنای آخرین دست‌آوردهای ایشان روی موسیقی چندصدایی ایران نوشته شده است. این اثر با ارکستر سمفونیک تهران و رهبری فریدون ناصری در سال ۱۳۶۹ و ارکستر مجلسی تلویزیون ملّی ایران در سال ۱۳۴۷، اجراء اما ضبط نشد. در نهایت به دلیل اینکه اجراءهای این اثر هیچ وقت مورد تأیید ایشان قرار نگرفت (به نقل از خودش، درد بزرگ تکنیک اجرایی مانع آن بود) آن را «کاپریس لعنتی» نام نهاد .

مرتضی حنانه روز سه شنبه، ۲۴ مهر ۱۳۶۸، پس از گذراندن بیماری سرطان چشم از جهان فروبست. او همیشه آرزو داشت در کنار حکیم بزرگ ایران زمین؛ ابن سینا و در همدان به خاک سپرده شود که این خواسته‌اش امکان‌پذیر نشد و برخلاف وصیت او ، حنانه در امامزاده طاهر (کرج )به خاک سپرده شد .

از نوشته‌ها و آثار وی می‌توان موارد زیر را نام برد :

  • کاپریس برای پیانو و ارکستر سمفونیک،
  • دعا برای کُر و سلوها و ارکستر سمفونیک
  • صبر و ظفر (دو قطعه برای برای ارکستر مجلسی با هارپ و پیانو)
  • بزرگداشت فردوسی (برای پیانو و آواز)
  • لالایی (برای پیانو سلو برای بزرگداشت نیما یوشیج)
  • مهرگان (برای ارکستر سمفونیک )
  • اوراتوریوی بزرگ La Persia)ایران) در ۱۲ قسمت برای ارکستر سمفونیک و کُر، که اجراء نشده است .

از ترجمه‌های وی می‌توان به این عنوان‌ها اشاره نمود :

  • ارکستراسیون، نوشته شارل کوکلن درپنج جلد
  • چگونه ملودی بسازیم، اثر جولیو باس .

از تألیفات او می‌توان به این موارد اشاره کرد :

 

علی حاتمی ( ۲۳ مرداد ۱۳۲۳ تهران - ۱۵ آذر ۱۳۷۵ تهران ) کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و تهیه‌کننده سینما بود . حاتمی در جایی متولد شد شبیه همان جایی که رضا خوشنویس در هزاردستان به مفتش آدرس می‌دهد؛ خیابان شاهپور، خیابان مختاری، کوچهٔ اردیبهشت. او دانش‌آموخته از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر است. علی حاتمی حداقل ۱۵ فیلم بلند سینمایی و مجموعهٔ تلویزیونی ساخته‌است. او از فیلم‌سازان پیشروی نسلی به‌شمار می‌رود که پیشگامان فصل جدید سینمای ایران از اواخر دههٔ ۱۳۴۰ به بعد از میانش برخواسته، از جمله ناصر تقوایی و بهرام بیضایی و مسعود کیمیایی و فریدون گله و داریوش مهرجویی .

اولین اثر سینمایی حاتمی در سال ۱۳۴۸ با عنوان حسن کچل ساخته شد و آخرین فیلم نیمه‌تمامش با نام جهان پهلوان تختی که یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های سینمایی او بعد از مجموعهٔ هزاردستان بود، [ ۱ ] به علت مرگ ناشی از بیماری سرطان نافرجام ماند. پس از مرگش نیز دو فیلم مبتنی بر هزاردستان با تدوین واروژ کریم‌مسیحی (به نام‌های کمیتهٔ مجازات و تهران روزگار نو ) ساخته شد .

خلاصه داستان

رضا (با بازی جمشید مشایخی ) شخصیت اصلی هزاردستان است. ابتدا او را در هیئت پیرمردی خوشنویس می‌بینیم که با همسرش، قمربانو (با بازی شهلا میربختیار)، در مشهد و به دور از جنجال‌های سیاسی تهران زندگی می‌کند. خلوت این زن و شوهر پیر را حضور مفتش شش‌انگشتی (با بازی داود رشیدی ) برهم می‌زند. مفتش رضا را به علتی نامعلوم دستگیر می‌کند و با تهدید و ارعاب و شکنجه از او می‌خواهد به جرمی نامشخص اعتراف کند. این بازجویی‌ها محملی می‌شود برای بازگشت به گذشته پر ماجرای «رضا خوشنویس» در سی سال پیش، زمانی که شهرتش «تفنگچی» بود .

 

«رضا تفنگچی » در اواخر حکومت احمدشاه، تیرانداز قابلی بود و «تفنگچی خاصه» یکی از شاهزاده‌های قاجار به حساب می‌آمد. با نازشستی که در هر شکار از شازده می‌گرفت سور و ساتش همیشه به راه بود. تا این که با مرد صحافی به نام ابوالفتح (با بازی علی نصیریان ) آشنا شد. ابوالفتح او را به خاطر مهارتش در تیراندازی برای مأموریتی در نظر گرفت. این مأموریت که به دستور کمیته مجازات انجام می‌شد عبارت بود از ترور اسماعیل خان، رئیس محتکر انبار غله تهران . رضا اسماعیل خان را با شلیک گلوله ترور می‌کند. مأمور تأمینات (باقر میرزا با بازی جهانگیر فروهر ) به رضا مشکوک است و همه‌جا مثل سایه او را تعقیب می‌کند. پس از آن برنامه ترور متین السلطنه، مدیر روزنامه عصر جدید، طرح‌ریزی می‌شود . متین السلطنه که در روزنامه‌اش علیه ترورهای کمیته قلم می‌زند، متهم به خیانت و غرب‌شیفتگی است. رضا او را هم به قتل می‌رساند .

پس از این ترور ابوالفتح بار دیگر به سراغ رضا می‌آید و از نقشه ترور دیگری با او حرف می‌زند. کسی که از او با اسم رمز «هزاردستان» یاد می‌شود. ابوالفتح هزاردستان را سردستهٔ خائنین به مملکت می‌نامد. این ترور منتفی می‌شود چون هزاردستان که از نقشهٔ قتلش باخبر شده با پرداخت پول به کمیته جان خود را می‌خرد .

شبی رضا دوباره دمی به خمره می‌زند. میرزا باقر که در محفل حاضر است فرصت را مناسب می‌بیند و با او حرف می‌زند. رضا در مستی حرف‌هایی دربارهٔ قتل‌ها می‌زند . شعبون استخونی (با بازی محمدعلی کشاورز ) که از لات‌ها و اوباش بنام شهر است و در این زمان از کمیته پول می‌گیرد، رضا را از خانه بیرون می‌کشد و کتک می‌زند. رضای کتک‌خورده به خانه برمی‌گردد و می‌بیند که ابوالفتح منتظر اوست. ابوالفتح به رضا خبر می‌دهد که فرمان قتلش صادر شده و از او می‌خواهد از تهران بگریزد. خود ابوالفتح هم که معتقد است کمیته از مسیر اصلی‌اش منحرف شده (هزاردستان کمیته را خریده ) خیال دارد زن و فرزندش را از تهران خارج کند .

میرزا باقر به سراغ رضا می‌آید و از او می‌خواهد اسرار کمیته را فاش کند تا تحت حمایت دولت قرار بگیرد. رضا حاضر به اعتراف نمی‌شود. شعبان رضا و میرزا باقر را در حال صحبت می‌بیند و در فرصتی مناسب میرزا باقر را می‌کشد و به سراغ رضا می‌رود. رضا فرار می‌کند و به مشهد می‌رود .

مفتش شش‌انگشتی که تا این جای داستان رضا را شنیده، او را آزاد می‌کند. معلوم می‌شود که او به قصد سرکیسه کردن رضا او را دستگیر کرده. اما رضا خیال بازگشت به خانه‌اش را ندارد. او می‌خواهد به تهران برود و مأموریت ناتمام، یعنی ترور هزاردستان، را به انجام برساند .

بهترین آموزشگاه موسیقی در کرج

رضا در گراندهتل ساکن می‌شود. در رستوران با خان مظفر (با بازی عزت‌الله انتظامی ) ملاقات می‌کند. خان مظفر، حاکم قبلی کرمان مردی ثروتمند و بسیار بانفوذ است. خان مظفر به او سفارش کتابی خطی از خاطرات خودش را می‌دهد. رضا می‌پذیرد. در حین نوشتن خاطرات متوجه می‌شود که پس از رفتن او، ابوالفتح دستگیر و در زندان به دست همبندش، شعبان استخوانی، کشته شده‌است. در ضمن پی می‌برد که خان مظفر همان هزاردستان است .

در این زمان، تهران در اشغال ارتش متفقین است. مردم ناراضی و گرسنه دست به تظاهرات می‌زنند. یکی از معترضان سیدمرتضی است. شعبان استخوانی که دیگر در خدمت کمیته نیست و از افراد دیگری پول می‌گیرد به همراه نوچه‌هایش به تظاهرکنندگان حمله می‌کند و مغازه‌ها را غارت می‌کند. مفتش شعبان استخوانی را می‌کشد. خوشنویس کل داستان را برای مفتش تعریف می‌کند و به او می‌گوید فرمان قتل مفتش هم صادر شده و از او برای ترور خان مظفر کمک می‌خواهد. مفتش می‌گوید مبارزه با مردی که سر همه رشته‌ها در دست اوست محکوم به شکست است. غلام‌عمه (از نوچه‌های شعبان)، به خونخواهی او و به دستور خان، مفتش شش‌انگشتی را می‌کشد و خود نیز به جرم قتل به دار آویخته می‌شود .

خوشنویس با سیدمرتضی که از مبارزان مسلمان است موضوع هزاردستان را درمیان می‌گذارد و می‌گوید که که تنها تا زمانی که کار نوشتن خاطرات خان تمام نشده زنده است و پس از آن به قتل می‌رسد؛ بنابراین خیال دارد خود کار هزاردستان را تمام کند. رضا از بالکن اتاقش در گراند هتل وارد اتاق خان می‌شود. اما در تختخواب خان، سرگارسون هتل (با بازی جهانگیر فروهر ) خوابیده‌است. رضا قادر به شلیک نیست. سرگارسون او را از بالکن به بیرون پرتاب می‌کند. جمعیتی پای بالکن اتاق جمع می‌شوند. سید مرتضی در میان جمعیت است و خان مظفر را نگاه می‌کند. صدای راوی روی تصویر می‌گوید: «کاری که امروز به دست رضا نشد، فردا به امر خدا، دست مرتضی بساخت. هزاردستان بود و ابردست، غافل که دست خداست بالای دست‌ها.


آموزش موسیقی در بهترین آموزشگاه موسیقی کرج


اموزشگاه موسیقی فرهنگ و هنر کرج با مجوز رسمی درجه یک از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

در لیست بهترین اموزشگاه های موسیقی کرج




اموزشگاه موسیقی کرج ازادگان
کرج اموزشگاه موسیقی
کلاس موسیقی کرج
کرج موسیقی فرهنگ و هنر
اموزشگاه موسیقی کلاسیک کرج
کلاس موسیقی در کرج